BPM چگونه عملکرد IT را تغییر می دهد؟
BPM چگونه عملکرد IT را تغییر می دهد؟
BPM موجب خواهد شد با مرور زمان کاربران کسب و کار مهارت های بیشتری در طراحی فرآیندها کسب می کنند و برخی شروع به ساختن راه حل ها برای خود می کنند و IT اطمینان حاصل می کند که هر کس ابزارهایی که نیاز دارد را در اختیار دارد.
قبل از ظهور BPM، کار IT دو ماموریت داشت: فراهم کردن ابزارهایی برای پشتیبانی از همکاریهای ساختارنیافته و پیادهسازی و پیکربندی ساختار برنامه های سازمانی. هر دو مورد برای توانمندسازی کاربران بود. ابزارهای مشارکتی برای برقراری ارتباط، قدرت در همکاری را فراهم کردند و به اشتراکگذاری اسناد، صفحات گسترده و سخنرانیها را ایجاد کردند. برنامههای سازمانی تراکنشها را ضبط کردند، وضعیت سازمان را تجزیه و تحلیل کرده و در فرآیندهای کسب و کار ساختاریافته و به خوبی تعریف شده که در آن برنامههای کاربردی اجرا شده بودند، مشارکت میکردند.
BPM نوع جدیدی از توانمندسازی را فراهم می کند و نقش IT را تا حدی تغییر می دهد. BPM به کاربران کسب و کار یعنی کسانی که در صفحات گسترده و سخنرانیها متخصص هستند و بیشترین استفاده واقعی را از فناوریهایی که در اختیار دارند، می کنند اجازه میدهد نقش عمده ای در کشف، تعریف و خودکارسازی فرآیندهای کسب و کار داشته باشند.
همانطور که باید جزییات بیشتری در بخش های مربوط به تکنولوژی BPM ببینیم، یکی از راه های کلیدی که BPM یک شرکت را تغییر می دهد به وسیله قدرت دادن به کاربران کسب و کار است. اگر فناوری BPM پشت سر IT و زیرساخت برنامههای کاربردی برای پشتبانی از SOA قرار بگیرد، این امکان به طور فزاینده ای برای کاربران کسب و کار فراهم میشود که فرآیندهای خود را طراحی کنند و نقش فعال تر و مفیدتری در ایجاد راهحل های جدید برای پشتیبانی آنها ایفا کنند. هم چنین باید به این نکته توجه داشت که کارکنان IT که از فناوری BPM استفاده میکنند قادر خواهند بود بهرهوری خود را هنگام ایجاد راهحلها افزایش دهند. صرف نظر از این که چه کسانی از فناوری استفاده میکنند مدلهای فرآیند کسب و کار تنها توصیف چگونگی انجام کارهای یک شرکت نیستند بلکه آنها میتوانند منبعی برای ایجاد راهحلها باشند. به عبارت دیگر، مدلهای فرآیند کسب و کار، مدلهای معنایی از یک کسب و کار میباشند. همانطور که تحقیقات پروفسور اریک ون هیپل در مورد نوآوری کاربر محور نشان میدهد، زمانی که به مردم ابزار حل مشکلاتشان داده میشود، سیل نوآوری معمولاً به دنبال آن میآید.
در مورد BPM، آنچه معمولاً اتفاق میافتد چیزی شبیه این است:
- کاربران کسب و کار درک میکنند که آنها می توانند فرآیندهایی را تعریف و نقش فعالتری در ایجاد راه حل ها برای خودکارسازی آن توسط تکنولوژی BPM ایفا کنند.
- آن ها شروع به شناسایی فرآیندهایی میکنند که به طور غیر رسمی اجرا شدهاند و از فناوری BPM برای شروع خودکارسازی استفاده کردهاند.
- در فرآیند خودکارسازی اطلاعات بازیابی شده و از طریق وب سرویس در برنامههای سازمانی ذخیره میشوند.
- در مواردی که خدمات وب مورد نیاز وجود ندارد، IT اطلاعات و قابلیت های مورد نیاز برای پشتیبانی فرآیندها را ایجاد میکند.
- با گذشت زمان، حمایتهای بیشتر و بیشتری از زیرساخت BPM اتفاق میافتد، کاربران کسب و کار مهارتهای بیشتری در طراحی فرآیندها کسب میکنند و برخی شروع به ساختن راه حل ها برای خود میکنند و IT اطمینان حاصل میکند که هر کس ابزارهایی که نیاز دارد را در اختیار دارد.
در یک شرکت که در سطح بالایی از بلوغ BPM قرار دارد، رابطه بین کسب و کار و IT تغییر پیدا میکند. با فرض این که فناوری صحیح BPM و وب سرویس در دسترس هستند، کسب و کارها میتوانند بیشتر کارها را خودشان انجام دهند و IT در شرایط استثنا درگیر میشود. به جای پرسیدن مستقیم از IT، کاربران برای حل مشکلاتشان هنگامی IT را وارد فرآیندها میکنند که چیزی از دست رفته باشد.
این تحول نقش IT در اکثر شرکت ها به سرعت اتفاق نمیافتد زیرا پذیرش فناوری BPM و ظهور یک جعبه ابزار با خدمات کامل به تدریج اتفاق میافتد. در کوتاه مدت، BPM به این معنی است که همترازی بین کسب و کار و IT به طور چشمگیری بهبود مییابد. در دراز مدت، باید همیشه به یاد داشت که یکی از نتایج حاصل از BPM توانمندسازی محدوده وسیعی از کاربران برای نوآوری و حل مشکلات خودشان است.